فاطمه حسنافاطمه حسنا، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

دنیای زیبای خدا

خنده یا گریه ... مسئله این است!

دیشب ساعت سه نصفه شب خواب و بیدار شده بودی... هی صدام زدی تا بالاخره من اومدم پیشت. بغلم کردی و گفتی: مامان منو دوست داری؟ گفتم: بله عزیزم. گفتی: منم دوست دارم... حالا برو برام شیر بیار. امروز باعث خنده همه شده بودی. من هم همون موقع برات حریره نارگیلی که خاله گفته باید 21 روز بخوری رو درست کردم چون می دونستم اگه اون موقع شیر بخوری دیگه سیر می شی و اونو نمی خوری. دیروز هم تو مهمونی بغل آقا محمد نشسته بودی و تکون نمی خوردی. نمی خواستی با ما بیای راستی وقتایی که دستاتو دور صورتم می کشی (مثل مرتب کردن روسری و ...) خیلی حال می کنم. خیلی خیلی دوست دارم عزیزم. ...
7 دی 1392
1